بی هویتی مدیران تشنه قدرت یا شیفتگان خدمت

با مدخلی که بیان نمودیم می خواهیم به این نکته اشاره کنیم که جایگزینی برای رای دادن وجود ندارد، همگان به خوبی می دانند که صندوق های رای بهترین گزینه برای مشارکت مردم و انتقال قدرت است. رای دادن بزرگترین تاثیر و خروجی را به دنبال دارد چرا که رای مردم بهترین و بالاترین پشتیبان مدیران و مسئولان نظام می باشد. رای بدهیم اما توجه داشته باشیم که اندیشه و تفکر را نمی توان هر چهارسال یک بار تغییر داد، اندیشه و تفکر، نگرشی جامع به مسائل کشور و چگونگی درمان دردهای متفاوتی است که جامعه به آنها مبتلا شده است.
متاسفانه بسیاری مدیرانی که در دولت بر مسند مدیریت بوده اند و مصدر خدمت برای مردم محسوب می شده اند امروز با چرخشی سیصد و هشتاد درجه در ستادهایی ابلاغ گرفته اند که گفتمان و اندیشه ی آنها در تقابل با دولت است. همه گفتمان ها و تکثر اندیشه به جای خود نکو و مورد تکریم هستند زیرا بنا است که انتخابات به مسابقه برای خدمت واقعی به مردم تبدیل شود اما بحث مدیرانی است که تا دیروز در اردوگاه اعتدال و اصلاحات سینه می زدند و امروز دقیقا در مقابل این تفکر و رویه و گفتمان قرار گرفته اند.
اندیشه و تفکر، دلالی و منفعت طلبی نیست، مدیرانی که در دولت قبل بر مسند مدیریت بوده اند بایستی به مردم و رای مردم احترام بگذارند و خود را متهم به پست طلبی و حتی پست پرستی نکنند زیرا که حافظه ی مردم، حافظه ای درازمدت است و خیلی خوب و شفاف چهارسال گذشته و هشت سال گذشته را به یاد دارد که چگونه برخی در گرفتن ابلاغ تلاش می کردند و در درب ستادها عکس یادگاری می گرفتند و امروز رنگ عوض کرده و طوری دیگر رفتار می کنند و گفتار می نمایند.
اگر مدیران برگشته از اندیشه و تفکر خود، ذره ای انصاف داشته باشند بایستی فرصت خدمت را برای دیگران فراهم کنند و طوری رفتار نکنند که مردم آنها را تشنگان قدرت بدانند نه شیفتگان خدمت.
تاریخ خیلی زود چهره ی افراد را رونمایی می کند مدیرانی که تا امروز از جبهه ی اصلاحات، نان خورده اید و نام داشته اید باید در افکار عمومی پاسخگوی تغییر رفتار و کردار و گفتمان خودتان باشید، مردم به راحتی از شما نمی گذرند و البته ثابت قدمان هر گفتمان و جبهه ای شما را بعنوان فرصت طلب بی هویت و پست طلب بی اندیشه، می داند و مسلما از هر دو جبهه و گفتمان طرد می شوید و رانده خواهید شد.
روی سخنم با مدیرانی است هنگامی که صندلی مدیریت و مسند خود را لرزان می بینند چرخش جهت داده و برای حفظ قدرت و مسند خود به اردوگاه مقابل پناه می برند، نیک بدانید که مردم بهترین قاضی هستند و شما را قضاوت خواهند کرد، نیک بدانید که مردم دورویی و چند رویی را برنمی تابند و شما را رسوا خواهند کرد.
آیا قدرت و مسندها ارزش این را دارند که انسان اندیشه و شرافت خود را به حراج بگذارد؟ ما رای می دهیم و جایگزینی برای رای دادن و مشارکت نداریم اما ثابت قدم هستیم و سرانجام هم هر آنچه نتیجه رای مردم باشد را می پذیریم اما اعتقادی به مدیران دو وجهی نداریم و همگان می دانند که اینگونه مدیران در افکار عمومی ارزش و قیمتی ندارند.
انتهای پیام





ارسال دیدگاه