کارچرخانان کاندیداها (کچ ها)/ (قسمت دوم)/ سید ابراهیم موسوی نژاد

گفتار: در شماره پیش این نشریه، پس از ذکر مقدمه ای به زاویه ای از پروسه انتخابات پرداخته بوده که به گمان خودم، به رغم نقش موثری که دارد، کمتر بدان پرداخته شده یا به عبارت دیگر تقریبا مغفول مانده است و آن هم کنشگرانی هستند که ستادهای کاندیداها را تشکیل می دهند و به […]

گفتار:

در شماره پیش این نشریه، پس از ذکر مقدمه ای به زاویه ای از پروسه انتخابات پرداخته بوده که به گمان خودم، به رغم نقش موثری که دارد، کمتر بدان پرداخته شده یا به عبارت دیگر تقریبا مغفول مانده است و آن هم کنشگرانی هستند که ستادهای کاندیداها را تشکیل می دهند و به اصطلاح تنور انتخابات را گرم می کنند. آن ها را کارچرخانان کاندیداها یا به اختصار «کچ» نام گذاری و در نهایت عهدنامه برحسب انگیزه های شان به دو دسته تقسیم کرده بودم .یک دسته که عملکرد مثبت اجتماعی داشته و تلاش های صادقانه ای در جهت انتخاب اصلح یا کارآمدتر دارند و در پاورقی تاکید کرده بودم مخفف آنها را با «ضم» کاف، که در زبان انگلیسی معنای “کُچ” یا مربی را می دهد، تلفظ کنیم و گروه دیگر را که برخی اهداف سودجویانه و یا ماجراجویانه داشته و حاصل تلاش آن ها نفع و خیر جمع را در بر ندارد، تلفظ آنها را با «فتح» کاف “کَج” که در زبان لری مفهوم «شر» و «ناخیری» را متبادر به ذهن می کنند، پیشنهاد داده بودم.

نظر به اینکه ویراستار محترم نشریه، نوشته را آن چنان که بود تا حدودی تغییر داده و قاعدتا بهتر از اصل هم شده بود، لیکن مرا وادار کرد، چند نکته را جهت اطلاع بیشتر دوستان توضیح دهم:

۱- به نظر من ترکیب «کارچرخانان » به خودی خود بار منفی ویژه ندارد و اصطلاحی ست مانند «کارگردانان»، «کارفرمایان»، «کارآفرینان». وجوب اینکه هدف، شیوه رفتار اجتماعی، ترکیب عوامل چگونه باشد، آن وقت می توان ضرورت نسبی؛ در مورد آن به قضاوت نشست. بکارگیری «ضم» یا «فتح» کاف سیر از این قضاوت،که قاعدتا یک قضاوت افکار عمومی خواهد بود مفهوم و مورد پیدا خواهد کرد.

۲- در عالم واقع این دو گروه را نمی توان بطور کامل و مطلق از هم جدا کرد. بقول معروف خواه ناخواه به دلایل فراوان روی هم افتادگی هایی خواهند داشت. آنچه ممیز و باعث تشخیص است دامنه حضور افراد مصلح اجتماعی و یا فرصت طلبان سودجو است که آن «ضمه» و یا «فتحه» را به ذهن مردم می تواند متبادر کند.

۳- تجربه ثابت کرده است شخصیت، طرز تفکر، اهداف و … کاندیداها در جلب و جذب نوع «کُچ» یا «کَچ» بی تاثیر نیست. بقول معروف کبوتر با کبوتر، باز با باز سنخیت و پیمان های نانوشته دارند. به همین دلیل تاکید مجدد دارم که مطالعه را برای شناخت کاندیداها باید از «کچ» شروع کرد.

اگر در گذر از مراتع خشک شده و یا هنگام برداشت محصول با دست دقت کرده باشید، بذر نوعی از علف هرز به لباس های پرزدار شما می چسبد که به گویش محلی به آن «دیسِنَک» (Disenak) می گوئیم، بواسطه خارهای قلابداری که این بذر دارد به راحتی از لباس شما جدا نمی شود و اگر اصل بذر را جدا کنی، خارهای آن غالبا بجا می مانند. برخی از افراد کج ها مثل «دیسنک» به کاندیداها می چسبند و اهداف خود را که غالبا نامطلوب و شوم است پی گیری می کنند، کاندیداهای ناوارد و تازه کار و یا آنهایی که به دلیل نوعی مفروضیت و محبوبیت اجتماعی در عرصه های دیگر غیر از عرصه سیاسی و نیازهای قانون گذاری و نظارت، به طرف نمایندگی مردم سوق داده شده اند، بیشتر زمینه جذب این کچ های «دیسنک دار» را دارند. کَچ ها پشت چنین کاندیداهایی به راحتی پنهان شده و آنها را، اگر نیت خیر هم داشته باشند به انحراف می کشانند. بسیاری از کش مکش های طایفه ای، گلاویز شدن های خطی و … زیر مسیر هیچ «کَچ »هاست. به همین دلیل اشاره کرده ایم که هم ما رای دهندگان و هم کاندیداها باید با وسواس و دقت بیشتری به این گونه کارچرخانان نظر داشته باشیم.

بقول شاعر: تو اول بگو با کیان دوستی                         پس آنگه بگویم که تو کیستی.

سید ابراهیم موسوی نژاد* پژوهشگر و رییس انجمن لرستانی های مقیم تهران