آسیب شناسی کتاب های تاریخی لرستان
به گزارش گفتار ما ۲۴، درود خدا بر آن کسی که عیب هایم را به من هدیه داد. پیامبر اعظم (ص)/ مسئله آسیب شناسی کتب تاریخی لرستان را از جهات و دیدگاه های مختلف می توان بررسی کرد و این بررسی ها یا فقط تاریخ نگارانه اند یا می توان این موضوع را به صورت های متعددی چون تحلیلی، سیاسی، اجتماعی، هنری و یا حتی اقتصادی مورد کنکاش قرار داد. شکل گیری و رشد و سقوط تمدن های بشری، ویژگی ها و خصیصه های جوامع و ملت ها همگی از طریق مطالعه و تحقیق در کتب تاریخی امکان پذیر می باشد، زیرا که تاریخ صحنه پندگیری و عبرت آموزی از رویداد های گذشته است و آگاهی از قدمت و ریشه سرزمین هایی که در آن زندگی می کنیم و بهترین راه این آگاهی تا حدودی آثار مکتوب و برجامانده از مورخین سرزمین های مختلف است و قطعاً تاریخ لرستان هم چیزی جدای از تاریخ چندین هزار ساله ی ساکنین ایران زمین نیست، یعنی همان طوری که کشور ایران در طول سالیان حیات اجتماعی خود دچار نوسانات و سرگذشت هایی بوده لرستان نیز همین سرنوشت ها را داشته که برخی از مورخان بومی و احیاناً غیربومی با دست مایه قرار دادن همین جریانات تاریخ لرستان را (البته گوشه هایی از آن) به تصویر کشیده اند. اما در خصوص آسیب شناسی کتب تاریخی لرستان بایستی ابتدا به سابقه و تعداد آثار چاپ شده در این حوزه برگردیم. متأسفانه بایستی عرض شود آنطوری که شایسته است در حوزه تاریخ لرستان واکاوی های لازم توسط نویسندگان به خصوص مورخین بومی صورت نگرفته است و اگر هم نویسنده ای دست به قلم شده بنا بر پاره ای مسائل از جمله عدم حمایت فرهنگی لازم، مشکلات اقتصادی و نبود اسپانسر و … عطای این کار مهم فرهنگی را به لقایش بخشیده است. کتاب های خوبی که در این باره نوشته شده اند را اگر در کنار هم بگذاریم شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد و چه آسیبی مهم تر و بدتر از این. حال سؤال اینجاست که آیا همین تعداد کتاب قلیلی هم که به چاپ رسیده توانسته آن طور که لازم است تاریخ مردم بزرگ لرستان را که نقش بسیار مهمی در طی دوران مختلف حیات خود در تحولات کلان کشور ایفا کرده اند بیان کند که این سؤال خود جای بسی تأمل دارد! اگر ما بخواهیم در بحث آسیب شناسی در خصوص یک به یک کتاب های چاپ شده صحبت بکنیم سخن به درازا می کشد و از حوصله جمع خارج، پس نگاه ما به این موضوع نگاهی ست صرفاً کلی و تحلیلی و به کتاب و شخص یا نویسنده ی خاصی مرتبط نمی باشد. همان طور که بیان شد بحث پرداختن به تاریخ لرستان مقوله ای بسیار بزرگ است که اگر نویسنده ای بخواهد در مقام مورخ پا در این وادی بگذارد بایستی ضمن پرداختن به تمام جوانب این گذشته و رعایت امانت در بیان مسائل، از برخی یکسو نگری ها و جانب داری ها اجتناب کند، چیزی که متأسفانه امروز در کتب تاریخ لرستان رعایت نمی شود. در حال حاضر می بینیم که در دو دهه اخیر کتاب های تاریخ لرستان مربوط به سرگذشت ایلات و قبایل خاصی می باشند که نویسنده به علت سنخیت با قبیله ی مذکور و منطقه ی خاص جغرافیایی آن را به چاپ آراسته است و بسیار مشاهده شده است که این دوستان به اصطلاح مورخ با بزرگ جلوه دادن و اغراق بیش از حد معمول برخی اشخاص و چشم پوشی از خدمات تأثیرگذار برخی افراد دیگر باعث ایجاد اختلاف در طایفه ی خود و حتی در جامعه ی ایلیاتی لرستان نیز شده اند و به جای اینکه در تعاریف خود و حتی سرفصل هایی که با خط درشت مشخص نموده اند نشانی و آدرس درستی از سبقه مردم لرستان ارائه دهند بیشتر کلمات و اصطلاحات تعصب گونه و احیاناً دهن پر کن به کار برده که گویی خود در آن برهه ی زمانی حاضر بوده اند. از این گونه بزرگ نمایی ها تقریباً در تمام کتاب های چاپ شده ی تاریخ لرستان به حد کافی وجود دارد، در حقیقت تاریخ نویس به جای اینکه به بررسی همه گونه ی تاریخ بپردازد همان طور که گفته شد به جریان و گروه خاص و یا دوره ی خاصی که در نظر خودش و متناسب با منافع قبیله ای خود بوده می پردازد که صد البته تاریخ استان صرفاً قبیله و طایفه نبوده و نیست، بلکه مؤلفه های زیادی چون آداب و رسوم، مناطق باستانی و زیارتی، تغییرات زیست محیطی، جنگ ها و انقلاب های مردمی، شخصیت های تأثیرگذار کشوری و لشکری و … مطرح می باشد. از دیگر آسیب های جدی که گریبان گیر تاریخ مکتوب لرستان است فقر قلم یا همان نبود نویسندگان مجرب و حرفه ای ست یعنی کسانی که شغل شان تحقیق و بررسی مسائل همه جانبه ی تاریخ استان باشد. به جرأت می توان ادعا کرد که تعداد نویسندگانی که در حوزه ی تاریخ نویسی در استان مشغول به کار هستند به تعداد ۱۰ نفر هم نمی رسد. مشکل دیگر نبود ناشرین حرفه ای در استان است. تا چند سال پیش فکر می کنم در کل استان ما بیش از ۲ ناشر بیشتر نداشتیم و آن هم ناشرین عمومی بودند که هر کس و هر نویسنده ای مطالبی را جمع آوری می کرد جهت خروجی انتشارات خود آنها را با هر کیفیتی به چاپ می رساندند. الحمدلله امروزه هم ناشرین استان که تعدادشان بیشتر شده است گاهاً برای حداقل استمرار فعالیت خود بدون بررسی متون تاریخی اقدام به چاپ آثار نویسندگان غیرمجرب نموده که در اصل با این کار خود تیشه بر ریشه ی تاریخ باستان لرستان می زنند. در اکثر آثار چاپ شده طبق تحقیقی که انجام داده ام بیش از ۹۵ درصد آنها توسط همین ناشرین بومی صورت گرفته است که در آنها کمترین ردپایی از مباحث تحلیلی و نظری به چشم می خورد. این گروه برای جبران این مسئله و همچنین فقدان منابع متقن و اسناد کارآمد مطالب و موضوعات خود را در قالب داستان های شیرین و رمانتیک، نزاع های قبیله ای، سرگذشت خان ها و خان زاده ها، عکس ها و تصاویر ۳۰ و ۴۰ سال پیش به کار برده و با تکیه بر شنیده ها و شایعات پراکنده در مدت نسبتاً کوتاهی آثاری حجیم و صفحاتی قطور با قیمت گزاف و جلد آن چنانی تحت عنوان درشت تاریخ لرستان یا لرستان درگذر تاریخ و از این جور اسم های بامسما و پرطمطراق وارد بازار نشر کرده و گاهاً با اقبال هم موجه شده اند. آثار این مورخان کتاب ساز اگر چه ممکن است با نثر ساده و روان خواننده های زیادی از عوام را مجذوب خود کند ولی کوچک ترین کمکی به توسعه و نشر تاریخ چند هزار ساله ی لرستان نمی کند. به عبارتی مورخ بایستی در حکم انتقال دهنده میراث گذشته ی یک ملت جهت عبرت انگیزی نسل های امروزی باشد و بایستی داور و امانت داری راستگو باشد. مَخلَص کلام اینکه هنوز که باید کتابی جامع درباره ی تاریخ لرستان به آن صورتی که همه ی جوانب و زوایای پیدا و پنهان این استان در آن مشخص باشد به چاپ نرسیده است و اینکه تلاشی هم که نویسندگان کنونی به هر نحو و هر عنوان در راستای معرفی لرستان می کنند قابل ستایش نیست.
*سردبیر نشریه گفتار ما و مدیر خبرگزاری ایلنا در لرستان
ارسال دیدگاه