پایگاه اطلاع رسانی گفتار ما:

حزب بادی ها

هر چقدر زمان به جلو می شتابد آدمی با هر بیدار شدنی چیزهایی را می بیند که بعضی شان دود از کله اش در آورده و به قول  بزرگان ” آدم اگر نمیرد همه چیز را در زندگی خود می بیند”  اما یکی از عجایب خلقت کسانی هستند که شخصیت ثابتی ندارند و حالی به […]

هر چقدر زمان به جلو می شتابد آدمی با هر بیدار شدنی چیزهایی را می بیند که بعضی شان دود از کله اش در آورده و به قول  بزرگان ” آدم اگر نمیرد همه چیز را در زندگی خود می بیند”  اما یکی از عجایب خلقت کسانی هستند که شخصیت ثابتی ندارند و حالی به حالی اند که ناشی از این ست که به فکر تاج و تخت و میز و پست و در کل پیش بردن اهداف و منافع و مقاصد شخصی است. متاسفانه گذر زمان ما را به جهتی سوق می دهد که تضاد و تناقض عقیده و فکر با عمل و رفتار به دلایل مذکور را هر روزه می بینیم که نمود بارز بدترین و مذموم ترین آن را در برخی مسوولین و مدیرانی می بینیم که داعیه فرهنگی و اجتماعی نیز دارند ( همان دکتر و مهندسان قلابی که دوست دارند با این عناوین خطاب شان کنند جهت پوشاندن نقاط ضعف خود). افرادی که نقاب به چهره زده و خود واقعی شان را مدتی پنهان کرده و برای رسیدن به هر پست و مقام به اصطلاح حزب باد می شوند که حتی با یادآوری نام شان و یا دیدن شان حال آدم به هم می خورد و از این همه تظاهر و دورویی و چاپلوسی و زبان بازی حالت تهوع می گیرد که مال دنیا چرا اینقدر در کام برخی مدیران و مسئولین مزه کرده که حاضرند از مهمترین دارایی شان یعنی شخصیت و آبروی شان بگذرند؟ حتی مهمتر از آن از دین و خدای خود می گذرند. خوش به حال افرادی که وابستگی کمتری به مال و منال دنیا و مناصب آن دارند یا اصلا ندارند و به قول شیرین سخنی “ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم” واقعا مصداق این سخن باشند. جالب اینجاست حزب بادی ها شب و روز می دوند حتی بیشتر از همه مردم و به جایی هم نمی رسند هر چند ممکن است از بیرون خوب به نظر برسند اما کافی ست پای صحبت های شان بنشینی تا متوجه شوی که کالبدی تو خالی اند که با کوچک ترین تلنگری می شکنند و همین تظاهر لعاب دار زیبای بی مغز هستند. در ایران و به تبع آن مناطق تشکیل دهنده آن در هر سازمان و نهاد و ارگان دولتی و حتی غیر دولتی که به محیط مان نگاه می کنیم از این دست افراد مسوول و مدیر زیاد می بینیم که برخی مسوولان دایمی و مادام العمر هستند گویی که از شکم مادر با میزشان به دنیا آمده اند و در اکثر دولت ها مدیر هستند که این آسیب در استان لرستان نیز بیشتر مشهود است. با خواندن همین چند خط افراد زیادی از این حزب بادی ها به ذهن شما متبادر شد که چرا در دولت مثلا احمدی نژاد یا … صاحب منصب بوده و در دولت مثلا روحانی یا … که به لحاظ گرایش سیاسی همسو نیستند نیز تصدی دارد؟ آیا مسوولین ارشد این اشخاص را نمی شناسند؟ یا ؟

حزب بادی ها یک خصوصیت برجسته دارند و آن اینکه بر اساس اوضاع سیاسی کشور پوست انداخته و رنگ عوض می کنند و به قول بزرگی نان را به نرخ روز می خورند. فاجعه آنجاست که بعضی مردم برای این حزب بادها صفات زرنگ و باهوش و کار بلد و … را به کار می برند و حتی پا را فراتر گذاشته و از این افراد سست اراده الگو می سازند و به همین جهت ما هر روز بیشتر شاهد افرادی از این دست هستیم. افرادی که در همه دولت ها صاحب منصب اند و یا در پشت پرده لابی گری کرده و از مزایایی چون وام و امتیازات خاص و …بهره مند می شوند و ما می بینیم که با یک شغل معمولی مایملک آن چنانی به هم زده اند. سخن را با شعری از علی صالحی به پایان می برم که متناسب حال این افراد است:

من یکی را می شناسم

صبح ها لیبرال است

ظهرها چپ می زند

و غروب که از کوچه ای تاریک می گذرد

زیر لب، آهسته می گوید: بسم الله…

                                                                                                             الهی اهدنا الصراط المستقیم.

منبع: هنجس