حاس سیاسی، حاصل ناکارآمدی تحزب در لرستان/ دکتر محمد جواد سعدی پور *
“حاس” مفهومی لری است و معادل گدایی کردن در زبان فارسی. در لغت نامه معین گدایی کردن به معنای تکدی کردن، دریوزه کردن، صدقه خواستن، تکدی گرایی است. حاس در شرایطی به وجود میآید که فرد نیازمند شده و فقر بر وی چیره شده و هیچ توانایی را در خود ندیده و در نهایت با عجز، التماس، تملق و چرب زبانی خود را نیازمند به کمک هرکس و ناکسی می بیند. در واقع فرد حاس کن، کسی است که عزت نفسش را زیر پا میگذارد و برای ادامه حیاتش هر ذلتی را میپذیرد. حاس یک پدیده اجتماعی است که در نهایت اگر قالب ها و چارچوب ها برای مهار آن تعبیه نشوند تبدیل به یک آفت اجتماعی شده و جرم و بزهکاری را نیز در پی خواهد داشت. نکته قابل توجه آن است که اگر این پدیده به دامنه سیاست سرایت پیدا کند شاهد بدهنجاری هایی چون ضعف در اعتماد به نفس سیاسی، کلاهبرداری های سیاسی، بی اعتنایی، خود برتربینی سیاسی، تکبر آمیخته به جنون سیاسی، بی تعهدی و بی کفایتی و نالایقی ها افراد سیاسی را شاهد خواهیم بود. اگر بخواهیم این پدیده شوم را بر استان خودمان انطباق دهیم مهمترین خصیصه و نماد بارز آن شاید همین انتخابات مجلس باشد که در فضای غیر مدرن تحزب گرایی به وجود می آید. بنابراین بهتر است ابتدا تعریفی از حزب، کار ویژه های احزاب، تحزب و انتخابات، داشته باشیم تا بر این سیاق عطف عنانی به نضج پدیده شومی چون “حاس سیاسی” به وجود آید.
۲- حزب چیست؟ در علوم سیاسی برخی از اصطلاحات و مفاهیم سیاسی وجود دارندکه متعلق به فعالیت های سیاسی- احزاب وگروه ها و جریان های سیاسی در عرصه رقابت داخلی برای بدست گرفتن قدرت، حاکمیت و حکومت است. پس از یک نگاه جامع از تعریف حزب می توان گفت که حزب در لغت به معنای فشردن و سخت شدن گروه، دسته و طایفه آمده است. حزب یک پدیده ی اجتماعی وتاریخی است و مانند هر پدیده ی اجتماعی- تاریخی دیگر، معنا و مفهومش تابع زمان و مکان است. در مقطع زمانی حاضر، ساختار تشکیلاتی، استراتژی و اهداف سازمانی که تحت عنوان حزب در یک کشور توسعه نیافته به فعالیت میپردازد، متفاوت با سازمانی است که تحت همین نام دریک کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته فعالیت میکند. لذا یافتن مفهومی واحد که واجد خصوصیات کلی چنین پدیده ای باشد تا حدودی دشوارمینماید.
به سخنی روان تر در سیاست، حزب را گروه یا دسته یا فرقه ای گویند که در امور اجتماعی نظرهای مخصوص یک جمعیت یا یک طبقه را تعقیب نماید. طبیعتاً جمعیتی با مشخصات فوق از حالت بی هویتی خارج شده به مرحله داشتن هویت و شخصیت حقوقی پای می نهد. زیرا در حزب اعضاء یا اجزاء تبدیل به کلی می شوند با اهدافی واحد و شکل گرفته از تشکل شان.
در واقع حزب ارگانی است اجتماعی– سیاسی یا مردمی که داوطلبانه برای دست یابی به اهداف برخاسته از ایدئولوژی مشترک شان گرد هم آمده باشند. بنابراین چنین جمعیتی به مقتضای طبیعت سیاسیِ هرگونه تشکلی الزاما ًباید دارای سه رکن اساسی مرام نامه، اساس نامه و نظام نامه در راستای یک هدف مشخص باشند.
۳-کار ویژه های احزاب: برسیاق گفته های بالا می توان برای احزاب کار ویژه های متنوعی قائل شد که می توان آنها را بدین ترتیب برشمرد:
۱- حزب به مثابه سازمانی بازتابانندهی نیازها و خواسته های بنیادین یک لایه و یک طبقه ی اجتماعی.
۲- حزب به مثابه عنصری تعاملی بین حکومت- قدرت مستقر- از یک سو و جامعه ی مدنی و توده های مردم از سوی دیگر.
۳- حزب به مثابه بستری برای تعلیم و رشد افرادی تشکیلاتی و تحلیلگر جهت مدیریت کلان.
۴- حزب به مثابه حضور یک هویت جمعی شناسنامه دار جهت تسهیل شناخت اجتماعی.
۵- احزاب و کسب قدرت سیاسی در فضاهای رقابتی انتخابات.
اگر بخواهیم این چند کارویژه را به درستی مورد امعان نظر قرار دهیم، میبایست اشارهای به این مهم داشت که تمامی این کارویژه ها کارکرد هایی چون انتخابات و برگزیدن شخص شایسته برای به روندگی جامعه از حیث تولید و بازتولید ارزش های صحیح سیاسی رامیتوانند در پی داشته باشند.
۴- تحزب و انتخابات؟
انتخابات بدون تحزب، انتخاباتی واقعی نیست. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دراصل بیست و ششم، احزاب را به عنوان یک نهاد سیاسی به رسمیت شناخته و فعالیت احزاب را آزاد اعلام نموده است، اما در ذیل اصل ۲۶، پنج قید ذکر کرده است که احزاب ملزم به رعایت آن ها می باشند و این از نظر اصولی به این معناست که احزاب در همه فعالیت ها آزادند و قانون اساسی فقط محدودیت ها را بیان کرده است. لذا اصل، آزادی احزاب است مگر مواردی که نقض کننده اصول ذکر شده باشد. بنابراین قانون اساسی بیانگر این موضوع می باشد که تجمع و اجتماع آزاد است و هر فردی می تواند حزب و سازمانی را تشکیل دهد و یا به آن به میزان لازم بپیوندد.
احزاب در فضای انتخابات از طریق تربیت کادر و بواسطه رسانه ها میتوانند جامعه را به سمت وسوی مطالبه و پرسشگری رهنمون سازند تا از این رهگذر عملکرد مسئولان و مدیران همواره مورد ارزیابی و نقد قرار بگیرد. اگر احزاب در یک جامعه به وجود بیایند و در فضای مشارکت سیاسی و رقابتی به حیات سیاسی و سپس فرایند کسب قدرت خود را ادامه بدهند چاره ای جز آن ندارند که اصلح ترین فرد را در فضای رقابتی با سایر احزاب به میان آورند. بنابراین لیدرهای حزبی ملزم به آن هستند که از میان آیتم هایی چون دانش، تعهد، تخصص، پرستیژ، شهامت، سخاوت، استقامت و … با مراجعه با انتخابات درون حزبی و از راهکار مناظره افراد مدعی کاندیداتوری را به میدان انتخابات بیاورند. طبیعی است که در چنین شرایطی شایسته سالار کم کم تمرین شده و آریستوکرات ها پا به فضاهای سیاسی می گذارند.
۵- حاس سیاسی، فقدان تحزب کارآمد
در فضای سیاسی ایران بویژه لرستان از اساس مشکلات ریشهای وجود دارد. اولا که فرهنگ تحزب جا نیفتاده و فقط لاشه ای از آنها وجود دارد. دوم آنکه احزاب بر پایه شکاف های اجتماعی و واقعیت های ملموس تعریف نشده اند و معیار گرفتن احزاب از سوی کشور کاملا در تعریفی گنگ به سر می برد. سوم آنکه وقتی حزبی به رسمیت شناخته نشده و طرف حساب قرار نمیگیرد، نمیتواند تربیت و انضباط حزبی داشته باشد و این خود از مشکلات حزبی به شمارمیرود. چهارم تکثر بیش از حد احزاب و دادن مجوز های بی حساب و کتاب از سوی وزارت کشور کم کم به جایی راه می برد تا آنکه هر خانه ای برای خودش حزبی شود. این چیزی است که روح نگارنده را به شدت آزرده خاطر می کند. در حالی که در ادبیات علوم سیاسی شاید بهترین فضاهای سیاسی متعلق به آن جاهایی باشد که تعدد احزاب کمتر باشد و از تعداد انگشتان دست تجاوز نکنند.
با غور و تفحص در انتخابات لرستان باید گفت که احزاب فقط در زمان انتخابات به صورت گذرا از برخی افراد که به طیف شان نزدیکتر است شروع به فعالیت کرده و از آن حمایت میکنند. اما آن فرد ممکن است قابلیت های خود را مدنظر قرار داده باشد و فقط بگوید یک حزب هم از من حمایت کرده است.
از سویی افراد دیگری که خارج از این لیست قرار می گیرند بواسطه ضعف در قانون انتخابات خود را محق به کاندیداتوری دانسته و با ضعف اساسی که ناشی از ندانستن قواعد بازی سیاسی است شروع به حرکت پوپولیستی در جامعه می کنند و از این رهگذر مکنت ناچیز آن ها نکبت هایی متنوع را در جامعه به وجود می آورد.
فرد عامی و سطحی انگار به سیاست که از ضعف احزاب و از حمایت های همان احزاب پا نگرفته بی بهره است و از آن جا که معیاری نیز برای کاندیداتوری در فرهنگ سیاسی لرستان تعریف نشده است، لذا هویداست که بر اساس، پنداشته های غیرسیاسی و ناشی از غرایز و مطامع شخصی خود دست به هر عمل ناشایستی بزند و تا آن جا پیش رود که حتی به صورت ناخواسته مقدسات، سنت ها و ارزش های موجود را مخدوش کند. این مسائل در آن جا پر پیدا می شود که افراد با شرکت در مراسم های ترحیم (پرس) حضور در جاهای شلوغ پرتراکم و سلام علیک کردن با همه و قول دروغ دادن به افراد، پشت نویس کردن قرآن ها، پناه بردن به ایلات و دامن زدن به آتش خصم میان ایلات و طوایف برای نیات شخصی خود جنگ های برادرکشی میان طوایف راه می اندازند. آن ها با چشمانی معصومانه به هرکس رو می زنند از چپ و راست،کافر و مسلم، بقال و نقال، زن و مرد، پیر و جوان و حتی پناه بردن شناسنامه های اموات!!!
طبیعی است که این حاس کردن ها شخصیت افراد کاندیداتور را تحقیر می کند و آن ها را دچار عقده های حقارتی می کند که آن سوی اش ناپیداست. اگر فرض بر آن شود که این “حاس کن “یا در زبان لکی این “حوواس کر” به مجلس راه پیدا کند چون آن چنان از همین مردم به واسطه حقارت های خودش متنفر است که فردای پس از حضورش در مجلس را صرفا به خودنمایی و تسویه گذشته اش اختصاص می دهد.” حاس کن ها ” افرادی خطرناک هستند که اگر احیانا به مجلس و یا مقام های اجرایی راه پیدا کنند انتظار هیچ چیزی از آنها حتی برای اطرافیانش را نمی توان داشت.
حسن ختام آن که در چنین شرایطی زمانی که افرادی خارج از حزب در انتخابات شرکت و رای می آورند بی شک عقده های فردی را اجرا می کند. در صورتی که اگر کاندیدا ها از سوی احزاب معرفی شوند دیگر شاهد وعده های احساسی و هیجانی و برنامه های فردی نخواهیم بود. زمانی که حاس کن ها وعده ای که قطعا جزو وظایف او نیست و قابلیت عملیاتی شدن هم ندارد به مردم می دهد، با این عمل خود موجب ایجاد بدبینی سیاسی مردم می شود.
- *عضو شورای سیاستگذاری نشریه گفتار ما
ارسال دیدگاه