اصلاح طلبی در لرستان، از نظر تا عمل/ امین روشنپور
اصلاحطلبی، گفتمان و دیدگاهی سیاسی- اجتماعی است. به معنای اعتقاد به بهسازی جامعه از طریق ایجاد بسترهای مشارکت فراگیر و گسترده مردم در تعیین سرنوشت خویش که همراه با دگرگونیهای مستمر، غیر بنیادین و با مشی آرام و پیگیر است بدون آنکه ساخت اساسی و نظم موجود به مخاطره افتد لذا فرآیندی راهبردی است که […]
اصلاحطلبی، گفتمان و دیدگاهی سیاسی- اجتماعی است. به معنای اعتقاد به بهسازی جامعه از طریق ایجاد بسترهای مشارکت فراگیر و گسترده مردم در تعیین سرنوشت خویش که همراه با دگرگونیهای مستمر، غیر بنیادین و با مشی آرام و پیگیر است بدون آنکه ساخت اساسی و نظم موجود به مخاطره افتد
لذا فرآیندی راهبردی است که بر شاکله و گفتمانی مبتنی بر شهروندانی قدرتمند با تناسب و قیاس و ویژگیهای مبتنی بر ایجاد حکمرانی خوب که از مؤلفهها و پارامترهای جامعهای است که برمدار و سیاق اصلاحطلبی شکل گرفته باشد.
گفتمان اصلاح طلبی باکار گروهی و جمعی، تساهل و مدارا، پلورالیسم، آزادی بیان، آزادی احزاب و مطبوعات، اجرای بدون تنازل قانون اساسی، تأکید بر جامعه مدنی، استقرار نظام شایستهسالاری و توجه به گردش نخبگان و نفی هرگونه انحصارطلبی و به رسمیت شناختن حقوق اقلیتها و گروهها شناخته میشود.
بااینحال هیچ جریان سیاسی مصون از خطا و اشتباه نیست؛ بدون شک، مهمترین ویژگی گفتمان اصلاحات که روح و هویت اصلاحطلبی محسوب میشود، همین گسترش نقد مستمر و نقادانه در عرصهی تصمیمات و درمجموع نقد درون گفتمانی با توجه به آسیبشناسی آن در جامعه است.
ازجمله مهمترین نقاط ضعف اصلاحطلبان در سطح استان میتوان به عدم ارتباط منظم و دوسویه با بدنه جامعه، عدم ارتباط با تشکلهای دانشجویی در دانشگاهها در سطح استان، نداشتن رسانه فعال در استان، ضعف در کادر سازی و مدیریت سرمایه اجتماعی جوان، تقسیمبندیهای نادرست و نامتعارف طایفهای اصلاحطلبی (اصلاحطلبان شمال- جنوب) و تمامیت خواهی و ادعای مالکیت جریان اصلاحطلبی توسط برخی شخصیتها در استان اشاره کرد.
با نگاهی اجمالی و کوتاه به عناصری که در سطح شهرستان و استان در قالب این جریان سیاسی که خود را داعیهدار اندیشه اصلاح طلبی میدانند درخواهیم یافت که متأسفانه جریان اصلاحطلبی در استان دچار نقصها و نارساییهایی در بین برخی افراد منصوب به این جریان است که اعتقاد عملی و باورمندیشان به راهبرد اصلاحطلبی محل سؤال و ابهام است و کارنامه فعالیت آنها نیز خود مؤید این امر است.
وجود افرادی که بیشتر به دنبال منافع فردی و زد و بندهای سیاسی و کاسبکارانه و نگاه ابزاری به مقولهی اصلاحطلبی و عدم درک صحیح از این تفکراند که دچار آفتها و آلودگیهای اندیشهای و تفکری گردیدهاند که این روند ناموجه باعث یاس و سرخوردگی در بخش وسیعی از نیروها و پایگاه اجتماعی اصلاحطلبی در سطح استان شده و همین موضوع در برهههای مختلف باعث شده که افراد فهیم، ناصحانه انتقادات خود را بر این رویه و مشی بهصورت مستدل و منطقی بیان داشته که متأسفانه بهرغم تمامی این هشدارها و انتقادات در همچنان بر پاشنهی پیشین میچرخد و شاهد شکلگیری یک نوع الیگارشی فردی در قالب خود احزاب موجود و افراد حقیقی که به اصطلاح در شورای سیاستگذاری شهرستان و استان جلوس کردهاند که بیشتر شکل و شمایلی محفلی و باندی را به وجود آورده و چهره و سیمایی متصلب و بسته و دگم که فاقد هیچ نوع بازنگری و بازبینی در کلیت این جریان در سطح استان باشد، به چشم دیده نمیشود.
بهرغم اقبال گذشته در زمانها و برهههای اخیر به جریان اصلاحطلبی در جامعه و تقویت پایگاه اجتماعی در نزد افکار عمومی در سطح کشور متأسفانه در استان شاهد افول و واگذار کردن تمامی کرسیهای نمایندگی مجلس بهجز یک کرسی، به رقیب بودهایم که شکستی فاحش را بر این جریان تحمیل نموده و با توجه به این ضعف و عدم موفقیت متأسفانه همان افراد بدون توجه به کارنامهی خویش مجدداً سکاندار این جریان در سطح استان شدهاند و همانطور که آقای تاجیک از استراتژیستهای اصلاحطلب بهصراحت بیان نموده «که گفتمان اصلاحطلبی ملک مطلق کسی نیست و پدرخوانده و فرزندخوانده در آن بیمعنی است و باز بنا بر گفتهی ایشان که در ایام انتخابات بوی قدرت به مشام فرصتطلبان رسیده و طلبکارانه عرصه را بر نیروهای حقیقی و واقعی تنگ کرده و انحصارطلبانه در حال تنگ کردن عرصه بر نیروهای اصلاحطلب حقیقی میباشند.»
حال با این تفاسیر نمیدانیم این افراد با چه عقبه و نفوذ اجتماعی میتوانند سازماندهی این جریان را بر عهده داشته باشند. همچنین اصل تمرکزگرایی در مرکز در چینش افراد بدون توجه به واقعیتهای استان که بتواند در بستری مبتنی بر اصل شایستهسالاری و گردش دموکراتیک در بدنهی اصلاحطلبی باشد نیز خود مزید بر این امر شده است.
افرادی که این چنین خود را سینهچاک و مدافع جریان اصلاحطلبی در ظاهر نشان میدهند در مواقع تقسیم غنائم و برخوردار شدن از مواهب حضور و برخوان نعمت سفره کسانی حضور پیدا میکنند و نان آنها را میخورند که همواره نشان دادهاند در عرصهی عمل و نظر و در شرایط سخت و ناگوار نیز مدافع حقیقی و واقعی اصلاحطلبی بوده و هزینههای مرتبط بر این نگرش و تفکر را نیز پذیرا هستند و آبرو و منزلت و پایگاه اجتماعی و نفوذ آنان در میان افکار عمومی مربوط به همین چهرهها و شخصیتها است و نه افراد فرصتطلب و ابن الوقت که هرگز در باور و ذهن خویش پایبندی و تقیدی به جریان اصلاح در استان نداشته و حتی در اتخاذ مواضع اصولگرایانه گوی سبقت را از جریان اصولگرا میربایند و فرصتطلبانه به دنبال برخوردار شدن از منافع فردی زودگذر خویش هستند که اینچنین گفتمان اصلاحطلبی را در عرصهی عمومی و منظر مردم لوث کرده و بیم آن میرود که این جریان بهرغم داشتن ظرفیتها و پتانسیلهای عظیم و قابلاعتنا در امین روشنپورانتخابات آینده به ویژه در عرصهی انتخابات شوراها با توجه به ضعفها و ایراداتی که بر آن مرتبط است نتواند توفیق و موفقیت نسبی در جهت جلب و نظر مردم به دست آورد. آنچه قابل توجه و شایان ذکر است، میبایستی برای تقویت و پویایی این جریان در سطح استان روند دموکراتیک شکلگیری و گسترش بدنه و پایگاه اجتماعی اصلاحطلبی در سطح پایین به تعبیری بر پایه و بنیان «پارلمان محلی اصلاحطلبان» شکل گرفته که تصمیمات و استراتژیهای اتخاذ شده بتواند از مشروعیت و اقبال عمومی در عرصهی جامعه برخوردار باشد.
منبع: سیمره
ارسال دیدگاه